حکایت رسیدن نوید محمدزاده به شهرت و اعتبار بازیگری
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۰۵۷۵۹
به گزارش همشهری آنلاین، میل و کشش و اشتیاق مخاطب باعث شده تا سینما در هر دوره و زمانهای الگو و شمایلی از جوان عاصی و ناآرام و سرکش را در شکلها و فرمها و ورژنهای مختلفش بازتولید کند. تاریخ سینمای جهان و ایران فهرست مفصلی از این شمایل محبوب سینماروها داشته و دارد که در روزگاری بشود پوسترشان را به دیوار زد و از سر و شکل و لباسهایشان تقلید کرد یا به فراخور زمان و مکان، اشکال مختلف دیگری از این علاقهی عمومی را بروز داد و نثارشان کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حکایت رسیدن نوید محمدزاده به شهرت و اعتباری که سینما و نمایش ایران در فضای فعلی اجازهاش را میدهد، خودش یک روایت دلچسب و فانتزی برای همنسلان اوست؛ جایی دور از احتمالات و امکانات احتمالیِ پایتخت، از فضای تلخ و محروم بعد از جنگ در ایلامِ نیمهویران، یکی راه افتاد و آمد تا به هدف و رؤیایی دستنیافتنی برسد؛ چیزی که چند سال پیش از اینکه به پردهی سینما راه پیدا کند، در یک برنامهی تلویزیونی دربارهاش حرف زد و حالا آن تکه برنامهی دیدهنشده دست به دست در فضای مجازی میچرخد و میتواند برای یک نسل سودایی شبیه مانیفست کوچک اما دلپذیری شود از ضربالمثلِ بیمصداقِ «خواستن، توانستن است». نوید محمدزاده هنوز در آستانهی ورود به دههی چهارم عمرش با سه سیمرغ بلورین داده و نداده، با رکورد درو کردن همهی جوایز سینمایی یک سال و حالا با جایزهای جهانی از فستیوال معتبر ونیز (گیرم در بخش جنبی و فرعی) و کلی حرف و حدیث و حواشی واقعی و مجازی میتواند تحقق آرزوهای خیل عظیمی از جوانانی باشد که در فیلمهای مختلف به ترسیم جلوههای مختلف حال و روزشان پرداخت؛ از دانشجوی نخبهی ستارهدار عاشق خستهی عصبانی و اوباش ناراحت و نفله و وحشی تا برادری که نمیخواهد اعتیاد مثل خوره روحش را هم مانند جسمش در انزوا بخورد و بتراشد. با این توصیف، محمدزاده در دنیای روی پرده نمایندهی اَشکال مختلفی از واقعیت تلخ و دردآور یک نسل شد و در دنیای واقعیت مثالی از تحقق رؤیاهای محال آنها. این دوگانهی جذاب به نظرم رمز و کلید اصلی موفقیت او و پاسخ ابهام بزرگی است که خیلیها را ـ حتی بین اهالی سینما ـ از صعود ناگهانی و چراغخاموشِ این جوان در بازیگری دههی ۱۳۹۰ شگفتزده کرده است.
در نگاه اول هیچ ویژگی نظرگیری در ظاهر او به چشم نمیآید که بشود به استناد آن حکم به ستاره شدنش داد؛ نه صورت زیبا و چشم رنگیاش ربطی به ستارههای خوشصورت نسل قبل مثل محمدرضا گلزار و بهرام رادان و الخ دارد و نه حتی میشود فیزیک خشن و وحشی و نازیباییِ مطبوع ستارههایی مانند حامد بهداد و حمید فرخنژاد و محسن تنابنده را در بدن و صورتش رصد کرد. نوید محمدزاده معمولیبودن و فقدان ویژگی را به برگ برندهای تبدیل کرد که باعث شد تماشاگران و طرفدارانش بهجای حسرتخوردن و عقدهای شدن بابتِ کم و کسریهایشان به همذاتپنداری و شبیهسازی با این چهرهی تازهوارد مشغول شوند و از اجرای تمام و کمال خلقیات و روحیات خودشان روی پرده کیف کنند. از این منظر، محمدزاده تا امروز توانسته با اجرای برونگرا و پرجلوه و شلوغش از نقشها، اغراق و شلوغکاری آشنای یک نسل را هم نمایندگی کند. چیزی که در این روزگار از آن با تعبیر «جَو دادن» یاد میکنیم، بهترین توصیف برای جذابیت بازیگری اوست که بلد است هر شخصیتی را با تمام جلوههای بیرونی و درونی آن به شکل جوگیرانه بسازد و با تمام توان جسمی و ذهنی و امکانات میمیک و لحن و بیان کاری کند که انگار همهی پتانسیلهای آن کاراکتر را بیرون کشیده و جلوی دوربین آورده است. داستانهایی که از فشارهای جسمی و سختیهایی که موقع بازی در بعضی فیلمها تحمل کرده، این استراتژی را تأیید میکند (مثل ماجرای تکرارشدهی از هوش رفتنش بعد از بازی سکانس بردنش به کمپ ترک اعتیاد در ابد و یک روز) و جنس بازیگری او را به بخشی از آموزههای مِتُد نزدیک نشان میدهد. آن هم در شرایطی که این الگوی محبوب و مطلوب بازیگری همیشه در ایران محل مناقشه و سوءتعبیر و کجفهمی بوده و اغلب علاقهمندان و مقلدانش با درک غلط و نامعقول از مسیر و الگوها و تعالیم این سبک بازیگری، بیشتر به نتایجی پارودیک و کاریکاتوری از آن رسیدهاند یا اغراقی سطحی از نشانههای این شیوه را جلوی دوربین آوردهاند. (شاهدش بازیهای سینمایی بخشی از نسل بازیگران خوب و توانای تئاتر دههی ۱۳۸۰ است که حتی نسبت به اجراهای روی صحنهشان هم اُوراَکت و پُر از اضافهکاریهای نابجا به چشم میآیند!) نوید محمدزاده این روزها دارد شکل نسبتا معقولی از بازی پرتأکید و برونگرا و ماکسیمالیستی را اجرا میکند و جالب اینجاست که ـ برخلاف اغلب همتایانش ـ موقع بازی روی صحنهی تئاتر هم توانسته به تعادل قابل قبولی برسد؛ از زمستان ۶۶ و پچپچههای پشت خط نبرد تا مرد بالشی و ستوان آینیشمور یا یک دقیقه سکوت و دل سگ، هوشمندی او در حفظ و تداوم این تعادل و توازن در اجرای نقش در مدیومهای مختلف و کاراکترهای متنوع یکی دیگر از برگبرندههایی است که جایگاه امروزیاش را در بازیگری تضمین و تثبیت کرده است. نکتهای که میتواند موضوع یک تحلیل و تحقیق مفصل باشد و بخشی از آسیبشناسی بازیگری در دو دههی اخیر ایران را نمایان کند. مقایسه میان نامهای شاخص و مطرح تئاتر این دو دهه که در کوچ به جلوی دوربین هم موفق و توانا باقی ماندند و چهره شدند با آنها که از صحنه تا مقابل دوربین اختلاف چشمگیری در اجرایشان بود که باعث ناکامی یا کماقبالی حضورشان در سینما شد. پیگیری مسیر نمونههای موفق و شاخصی مثل فرهاد اصلانی و امیر جعفری حتما برای رسیدن نوید محمدزاده به موفقیت فعلی الگوهای خوبی هستند و حضور او در اجرای مجدد دو نمایش شاخص و چشمگیر اصلانی (پچپچههای پشت خط نبرد) و جعفری (دل سگ) هم از آن اتفاقهای جالب و شانسهای تاریخی است که نصیبش شد. چیزی که او را از ایندو بازیگر جدا میکند خوششانسی عجیبی است که باعث شد مسیرش تا اینجای راه خیلی کوتاهتر و کمدستاندازتر باشد. نوید محمد زاده -بازیگر و فریدون جیرانی- کارگردان در پشت صحنه فیلم سینمایی خفگی
شانس و اقبال نوید محمدزاده را این وسط ابدا نباید دستکم گرفت. او با هر متر و معیاری بازیگر خوششانسی بوده و این هیچ از توانایی و کیفیت و زحمت او در رسیدن به این جایگاه کم نمیکند. بازیگری او روی صحنه مصادف شد با روزهایی که تئاتر ایران دورهی رونق مجددی را تجربه میکرد و تلاقی کرد با حضور نسلی از سینماگران همسن و سالش که میخواستند فارغ از الگوها و فرمولها و مسیرهای تکراری گذشته حرکت کنند. آنها قصد داشتند هم در نظام تولید در عصر دیجیتال و هم در اجرای سینمایی در روزگار معاصر طرحی نو دراندازند و این کار به ابزار و نیروی انسانی متفاوتی نیاز داشت و نوید محمدزاده انگار انگ این وضعیت بود و همسن و همدل و همزبان با هومن سیدی و رضا درمیشیان و سعید روستایی، بخش مهمی از شور و بغض آنها را در فیلمها نمایندگی کرد. ستارههای قبلی حالا دیگر به جایی رسیده بودند که نمیشد برای این فیلمها سراغشان رفت؛ یا فیلم ارزان و مستقل بود و با دستمزد نجومی آنها نمیخورد یا هوش و اعتماد لازم برای درک وضعیت جدید را نداشتند یا دلایل دیگری سبب شد که فضا و حفرهای پیدا شود و نسخهی دههنودی یاغی بیهدف در سینمای ما شکل بگیرد؛ ساختهشدن عصبانی نیستم! و سیزده در یک سال و بعد لانتوری و خشم و هیاهو و ابد و یک روز به فاصلهی کوتاهی از دو فیلم قبلی را نمیشود به حساب شانس تاریخی بازیگرشان نگذاشت. چند نقش جواناول شورشی و عاصی و این حدیثنفسهای متواتر در فاصلهی اندک، همای سعادت زندگی و حرفهی محمدزاده شد؛ وضعیتی که به شکلی مشابه برای امیر جدیدی و کمی هم میلاد کیمرام و ساعد سهیلی و مهرداد صدیقیان اتفاق افتاد تا سینمای دگم و محافظهکار و ترسوی ایران در بازیگری پوستاندازی کند و دوران جولان پوشالی و رشد حبابگونهی بخشی از بازیگرهای خوشبرورو رو به افول برود و تعدادی از ستارههای مستعد اما چغر چند سال پیش هم ـ لااقل در خلوت خودشان ـ بفهمند که اگر کمی کمتر از این ادااصول و دردسر و گرفتوگیر داشتند، ایبسا الان هنوز جایگاهشان توسط چند جوان ریغوی بااستعداد و پرشر و شور به یغما نرفته بود.
وضعیت نوید محمدزاده در این روزها تناقضآمیز و نگرانکننده است؛ از یک طرف چهرهی شاخص و جواناول و گزینهی اصلی همهی سناریوها و نقشهای جورواجور است و از سوی دیگر هجوم اینهمه توفیق و اقبال و استقبال و جایزه و تمجید میتواند چشم اسفندیارش باشد. او هنوز سیساله است و میدانیم که موفقیت زودهنگام و اوجهای روزگار جوانی در این مرز و بوم (و حتی همهجای جهان) چه خطرهایی دارد و چه چشمانداز سخت و مسیر لغزنده و پیچیدهای را پیش رو قرار میدهد. محمدزاده هرازگاهی نشانهها و چشمههایی در رفتار و گفتار و کردارش بروز میدهد که این نگرانی را بیشتر و جدیتر میکند و گاهوبیگاه هم چیزهایی رو میکند که از هوش و حواسجمعیاش خاطرجمع شویم. با این حال او هنوز در آستانه قرار دارد و از هیچ مرزی عبور نکرده و جاپایش سفت نیست. امتحانش را در قالبها و نقشهای زیادی پس نداده و حضورش در خشم و هیاهو و خفگی به اندازهی نقشهای دیگر چشمگیر نبوده است. ستارهبودن و فروش فیلمهایش هم هنوز ضمانت قطعی ندارد. توفیق گیشهی لانتوری و ابد و یک روز دلایل متعددی جز حضور او و محبوبیتش داشته و شکست خشم و هیاهو هم همینطور. اکران عمومی خفگی و بدون تاریخ بدون امضا میتواند تا حد زیادی تکلیف وجه ستارگی او را مشخص کند و تا پیش از آن نمیشود بهقطعیت از محبوبیت غیرعادی او میان همنسلانش حرف زد. (بماند که طرفدار و دنبالکننده هم این روزها مفاهیم نامفهوم و بیمعنایی شده و شکستهای پیدرپی ستارههای چندمیلیونفالوئری نشان میدهد ما ایرانیها در بیمعنا کردن این مفهوم نسبتا قطعی هم به موفقیت رسیدیم!) بازیگر جوان و مستعد اینروزهای سینمای ما حالا در موقعیتی بسیار جدی و تعیینکننده از زندگی هنری و حرفهای قرار دارد. از بازیگر گمنامی که در یک سکانسِ لرزانندهی چربی صحنه را دست گرفت و ـ بهرغم تفاوت فراوان ابعادش با لوون هفتوان ـ نگاهها را به سمت خودش چرخاند تا وقتی میان جمع بازیگران ریز و درشت ابد و یک روز فیلم را از آن خود کرد و به صدر جدول رسید، راه کوتاه ولی دشواری طی شده که حیف است به این زودی به آخر برسد. سینمای ایران همیشه با صدرنشینهایش در هر رشتهای بیرحمانه برخورد کرده و از هیچ تلاشی برای پایینآوردن و یکسانسازی و جلوگیری از رشد آنها دریغ نکرده است. کارنامهی خیلی از جوانهای کامیاب این سینما مصداق بارز «سیر صعودی تا سقوط» است و این وسط علاوه بر زمان و مکان و جبر جغرافیایی، خودِ این تازهآمدههای سرمست و مغرور از اوجگیری هم نقش داشتهاند. در زمانهای که هر بالارفتنی شروع یک فرود اجباری به نظر میرسد، تداوم و ارتقای کیفیت نیازمند مراقبتهای زیادی است و نوید محمدزاده قبل از همه خودش باید دستبهکار شود و حواسش را ششدانگ جمع بازیگری و تمرکز و کوشش و تمرین و تماشا کند. بازیگری بسیار به تجربهی زیسته نیاز دارد و هر بازیگری قبل از هرچیز باید زندگی کرده باشد تا زندگی را بازی کند. از حرف و تئوری و تحلیل بعید است چیزی دستگیر بازیگر شود و به رشدش کمک کند. نه آنها که میگویند او دارد در یک نقش و یک مدل کلیشه و دچار تکرار میشود درست میگویند، نه آنها که بهخاطر تکرار حضورهایش تحسینش میکنند. هیچ تنوعی الزاما کیفیت نمیآورد و هیچ تکراری لزوما ایراد نیست. شک ندارم که گوشدادن و دلبستن به اینجور حرفهای ضد و نقیض و نظریههای درست و غلط یا عالمانه و کمسوادانه حاصلی جز قیقاجرفتن در مسیر آیندهی حرفهای بازیگرمان نخواهد داشت. شاید او بیش و پیش از هرچیز دیگری به تداوم خوششانسی نیاز دارد و هیچ نسخهی شفابخش و اکسیر دیگری نیست که بشود بهش تکیه کرد ...
اصلا بیا از همین جا شروع کن نوید؛ از همین نوشتهی من. اگر هنوز نخواندی لطفا نخوانش و اگر خواندی بهکل فراموش کن و بریزش دور. اصلا این صفحههای مجله را پاره کن و بسوزان. باور کن خواندن و شنیدن این حرفها برای تو از شوکران هم کشندهتر است. از ما گفتن!
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: بازیگران سینما و تلویزیون ایران فریدون جیرانی سینمای ایران خفگی بازیگران سینما و تلویزیون جهان الناز شاكردوست بازیگر نويد محمدزاده نوید محمدزاده ابد و یک روز فیلم ها ی سینما ی ایران نقش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۰۵۷۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اژدهای زرد در مسیر صلحسازی / بررسی نوع بازیگری چین در حوزه میانجیگری میان گروه های فلسطینی
طی روزهای گذشته چین، میزبان «عزام الاحمد» و «سمیر الرفاعی» به عنوان نمایندگان جنبش فتح و «موسی ابو مرزوق» و «حسام بدران» به عنوان نمایندگان جنبش حماس در پکن بود. در این نشست طرفین بر لزوم احیای کمیتههای مشترک خود و حل و فصل اختلافات و حملات رسانهای به یکدیگر به توافق رسیدهاند. در همین راستا شبکه المیادین در خبری اعلام کرد، هیأتهای حماس و فتح در پکن بر وحدت میان فلسطینیان با یکدیگر تاکید داشته اند بطوریکه دو گروه بر لزوم تشکیل دولت وفاق ملی موقت حین جنگ و پس از آن تاکید داشتند.
همزمان لین جیان سخنگوی وزارت خارجه چین دیروز در نشست خبری خود در پکن در جمع خبرنگاران با بیان جزئیاتی در این باره گفت: نمایندگان جنبشهای فلسطینی در پکن با یکدیگر رایزنی کردند و دو طرف بر ادامه روند گفتگو و تلاش برای دستیابی به وحدت در اسرع وقت توافق کردند.
دیپلماسی میانجیگری چین با فرایند صلح در خاورمیانه
چین اخیرا نقش فعال تری در بحران های بین المللی بر عهده گرفته و تا حدودی گوی سبقت را از کشورهای غربی در حوزه میانجیگری در بحران های بین المللی ربوده است. نمونه آن را می توان میانجیگری میان تهران و ریاض در سال گذشته میلادی عنوان کرد.
فاطمه محروق، کارشناس مسائل شرق آسیا و عضو هیئت علمی دانشگاه، در گفت وگو با قدس با اشاره به سابقه نقش آفرینی و میانجیگری چین در تحولات خاورمیانه به ویژه مسئله اختلاف و تنش اعراب و رژیم صهیونیستی، گفت: رفتاری که پکن طی ماه های اخیر به خصوص پس از عملیات طوفان الاقصی برای کاهش تنش در منطقه خاورمیانه در پیش گرفته جدید نمی باشد بطوریکه همواره دیپلماسی میانجیگری بهعنوان یکی از ارکان اصلی اهداف و اعمال سیاست خارجی چین در غرب آسیا مطرح بوده است و پکن خود را به عنوان یک نیروی صلحساز در معارضات و بحرانهای منطقهای همچون بحران افغانستان، سوریه، سودان، یمن، ایران و فرایند صلح اعراب ـ اسرائیل از سال 2004 مطرح ساخته است.
وی با بیان اینکه نیـاز روزافـزون چیـن بـه منابـع انـرژی و سـرمایه گذاری ها و مبـادلات بازرگانـی با کشـورهای ( غرب آسیا)، حاکـی از اهمیـت اقتصـادی این منطقـه در سیاسـت خارجی پکـن اسـت، افزود: چین به کشورهای خاورمیانه از گذشته نگاهی گسترده تری داشته و این کشور مناسبات اقتصـادی دو جانبـه، معـادلات چندجانبه در خصـوص حـل مسـایل سیاسـی ارائـه نقـش میانجی گـری را در منازعـات کشـورهای خاورمیانـه پیگیـری می کنـد. تا جایی که استراتژی صلح جویانه و میانجیگری چین منجر شده کشورهای منطقه نگاه مثبت و سازنده ای به حضور این کشور در منطقه داشته باشندو مناسبات گسترده ای با این کشور برقرار نمایند.
او با اشاره به میزبانی چین از نمایندگان جنبش اسلامی فتح و حماس در پکن، و نیز پیگیری این کشور برای آشتی نیروهای فلسطین بایکدیگر، گفت: رفتار پکن سابقه طولانی دارد چراکه همواره چین به دنبال نقش آفرینی بیشتر در خاورمیانه می باشد و برگزاری نشست نمایندگان جنبش های فلسطینی در پکن، در چارچوب سیاست خارجی چین محسوب می شود.
تغییر رویکرد پکن از انفعالی به فعالانه در منطقه
این استاد دانشکاه تاکید کرد: هم اکنـون چین به عنـوان یـک قدرت بـزرگ از راهبـرد انفعالی سـنتی خود به سـمت درگیـری فعالانه در بحران هـا و مناقشـات منطقه ای حرکت کرده اسـت و دسـت بـه سیاسـت های عملگرایانه می زنـد.رفتار این کشور در حل تنش های خاورمیانه به خصوص بحران غزه منجر شده حتی بیشتر کشورهای اروپایی از پکن حمایت نمایند.
محروق اظهار داشت: طی یک دهه گذشته چین دیپلماسی فعالی جدا از مسئله اقتصادی در منطقه خاورمیانه را دنبال می کند بطوریکه به پلتفرم های امنیتی و سیاسی جدیدی وارد شده است. گفتگوهایی مانند میانجیگری بین ایران و عربستان در سال گذشته، مدیریت چالش میان رژیم صهیونیستی و اعراب را می توان نام برد.
وی درپاسخ به این پرسش که ایالات متحده آمریکا به دلیل حمایت از رژیم صهیونیستی در جنگ غزه به شدت در جامعه بین المللی در تنگنا قرار گرفته، با توجه به این موضوع، آیا چین می تواند در مسئله غزه نقش آفرینی کند، گفت: باتوجه به گذشت بیش از 207 روز از جنگ غزه، واشنگتن حمایت های مالی، نظامی، تسلیحاتی و اطلاعاتی گسترده ای را از اسرائیل انجام داده است و همین مسئله منجر به تعارض میان این کشور و گروه های فلسطینی شده است اما چین با توجه به سابقه حضور خود در میانجیگری های منطقه، توانسته نه تنها میزبان نشست سران فتح و حماس در پکن باشد بلکه کشورهای اروپایی و منطقه نیز از نقش آفرینی چین برای برقراری صلح میان گروه های فلسطینی حمایت کنند.
او در پایان اظهار کرد: رابطه چین با طرفین درگیر در جنگ غزه خوب است و می تواند این کشور نقش خودش را در برقراری آتش بس تا حدودی ایفا نماید، این رفتار چین نشان دهنده تغییر رویکرد دیپلماسی اقتصادی به مسائل امنیتی و سیاسی می باشد.
سید حسین حسینی